کد آهنگ

چشم در چشم خویش

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ق.ظ


- قلی خان :

قلی خان ، دزد بود ؛ خان نبود!

لابد تو هم اسمشو شنفتی . وقتی به سن و سال تو بود با خودش گفت ببینم تنهایی می تونم هزار تا قافله رو لخت کنم؟‏ با همین یه حرف، پا جونش وایساد و هزار تا قافله رو لخت کرد.‏

آخر عمری پشت دستشو داغ زد و به خودش گفت: هزار تات ، تموم .

حالاببینم عرضه ش رو داری تنهایی یه قافله رو سالم برسونی مقصد؟‏

نشد...

نشد... نتونست.

مشغو ل الذمه ی خودش شد؛

تقاص از این بدتر؟



 پ ن : از فیلمنامه سریال روزی روزگاری - نوشته ی استاد امرالله احمد جو - ۱۳۷۰

 پ ن ۲: چندسال ست روزی چند بار نگاه می کنم این سکانس را، و هر بار از چشم های پیرمرد رمزی نو می گشایم.

 پ ن ۳: عذاب لشدید و عمق فاجعه یعنی شرمنده ی خود شدن.

پ ن ۴: پیام ها را می خوانم، سپاس از نقد آثار و اظهار نظرات.

  • ۹۵/۰۸/۱۷
  • سعید کریمی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.