قصه ی هزار و یک شب
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ
بی تو
هرشبِ من هنوز
زمستانی تمام ناشدنی ست!
می نشینیم پای گرمای آتشِ هنوزشعله وری که چشم هایت به پا کرده بود؛
و دوباره همان داستان تکراری...
ایوان خانه؛ از لحظه تلخ رفتنت می گوید
آینه؛ از بهت آن صبحی که دیگر هرگز تو را ندید
و من؛ قصه ی کوتاهِ موهایِ بلندِ سفیدم را.
- ۹۴/۰۶/۰۷