افسانه
چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ب.ظ
بوسه های قرن تلگرام
آغوش های پوچِ پوشالی
عطر موهایی که؛ نیست
راز باکره ی نگاه های معصومی که خاک شد پای درخت توت توی حیاط حافظیه
انتظارهای زنانه ی شبانه ی توی بالکن؛ که مُرد
چشم های نگران پشت پنجره ای؛ که خفت..
آه
آخرین عشق های قیمتی را هم
پشت ارگ کریمخان
توی کتاب های رنگ و رو رفته ای که با کِش به نرده های موزه چسبانده بودند مفت فروختند و
تمام شد و
رفت
- ۹۴/۱۲/۰۵