از کیک تولد، از شمع ، از هر اتفاق غیر منتظره ای بدم می آید!
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ
گاهی باید آن قدر سرت را شلوغ کنی
که حوصله ی هیچ اتفاق غیر منتظره ای را نداشته باشی
که از صبح خروس خوان تا بوق سگ هر کاری کنی
تا یادت برود امروز چه روزی ست!
گاهی باید آن قدر سرت را شلوغ کنی
تا وقت خواندن هیچ پیام تبریکی را نداشته باشی
که آنقدر توی خیابان ها پرسه بزنی و شیلنگ تخته بیندازی
تا مطمین شوی همه خواب هستند وقتی به خانه میرسی!
و وقتی می رسی و می ببینی چراغ ها روشن است و همه منتظر تو اند؛
قبل ازاینکه تو را ببینند؛
و مادرمهربانت با لبخند بگوید: تولدت مبارک عزیز دلم، و با کیکی که خودش پخته؛ سورپرایزت کند؛
بدوی توی اتاقت!
چراغ را خاموش کنی
بالشت را بچپانی روی کله ات
و خودت را بزنی به خواب!!!
.:.
پ ن: تلاش نکن؛ تو معنی این چیزها را نمی فهمی
پ ن2: جواب: برای ارسال نظر بر روی عنوان (نام متن) کلیک کنید
- ۹۳/۱۰/۲۸