دستت را بردار از روی چشم ها-م!
جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ
این که؛
" سر چهارراه یکدفعه یکی دو دستی با مشت بکوبد روی شیشه ی جلو ی ماشینت!
و دهانش را تا حدی باز و بسته کند که احتمال جِر خوردن از دو طرف گونه ها-ش وجود داشته باشد!
و تو مثل اینکه داری فیلم جومانجی نگاه میکنی؛ مات و مبهوت خیلی ریلکس خیره شوی بِهِش و فحش بشنوی!
و سعی کنی بفهمی که چِش شده این؟!"
مال توی فیلم ها نیست!
به کی به کی قسم که نیست...
.:.
پ ن: چیه؟ توقع داری دست میکردم کنار صندلی با قفل فرمان میرفتم پایین؟!
خب حق دارد بنده خدا چـــراغ راهــنما ســـبز شـــده و قــــرمــــز شـــده دوبـــــاره!
پ ن2 :وقتی تازه می فهمی باید بروی، پروژه بعدی شروع میشودکه: باید بفهمی ؛ حالا چطور باید حرکت کنی!
پ ن3: آبرو برا-م نگذاشتی؛ اون از دفعه ی پیش که از توی ماشین ها رد شدی و صاف ایستادی جلوی چراغ راهنما این هم از...
پ ن 4: نگارا! دست بردار از خیالم ؛ دستت را بردار از روی چشم ها-م!
- ۹۳/۰۷/۰۴