اپیزود آخر
پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ
من دیر شده ام!
آنقدر که دیازپام می چکد از خواب هایم
آنقدر که خماری میچکد از شب های مُسَکن زده ام
و هنوز که هنوز است
هر غروب انتظار خیسی
می پاشد روی پنجره ی نیمه باز چشم ها-م
در سرزمین من؛
قرن هاست کوک تمام قناری ها تمام شده
بنفشه ها خشک متولد می شوند
خورشید هرصبح از شرق غروب می کند
کبری جرات تصمیم ندارد
و عشق را توی بازار بدلیجات؛ دست فروشی می کنند!
بیا.
.:.
پ ن: نیمه ماه مبارک؛ مبارک ترین روز عمر من است/مبارکم باد/مبارکتان باد.
- ۹۴/۰۴/۱۱